یادداشتی بر فیلم «جوکر» به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ جوکر روایت تلخی است از وضعیت انسانی که اتوپیای غرب و سرمایه‌داری (کاپیتالیسم) آن را وعده داده بود ولی محقق نشد.

انسان‌هایی که در بی‌معنایی خویش سرگردان‌اند و نمی‌توانند از دوران سیاهی که نظام سلطه و ثروت برای آنان رقم زده است بیرون بیایند. «جوکر» همان نقابی است که بر رخ انسان معاصر نهاده شده اما نه برای پوشش و مخفی کردن یک حقیقت بلکه صورت دلقک همان تصویر احمقانه الکی خوش و خندان است که «آرتور» در فیلم می‌گوید:

مادرم همیشه به من می‌گفت که لبخند بزن و شبیه افرادی باش که خوشبخت هستند.

خوشبختی و زندگی خوب و سرخوش آرزوی بشر مادی امروزی است که رسیدن به آن را اصل آمال و آرزوهای خود می‌داند و برای رسیدن به آن بیشتر از آنکه تلاش کند حسرت می‌خورد. این حسرت همان دردی است که مردم شهر را آزار می‌دهد خصوصا زمانی که فاصله‌ها را می‌بینند. فاصله بسیار زیاد میان خانه آرتور و توماس وین شهردار سرمایه‌سالار گاتهام نشان از عمق زندگی سرمایه‌داران و زراندوزان با طبقه متوسط جامعه دارد. وین زمانی که در تلویزیون صحبت می‌کند به مخاطبین خود می‌گوید که میان ما که برای رسیدن به جایی در زندگی زحمت کشیدیم با آنانی که برای خود هیچ کاری نکرده‌اند تفاوت‌هایی وجود دارد، هنوز خانه و زندگی وی را مشاهده نکرده‌ایم اما زمانی که با زندگی او روبرو می‌شویم و آن را با زندگی عموم مردم مقایسه می‌کنیم به نخوت و تکبر وی تازه پی می‌بریم.

یادداشتی بر فیلم «جوکر»
توماس وین شهردار گاتهام
 
آرتور چه فرزند واقعی توماس وین باشد و چه نباشد، فرزند طبیعی سرمایه‌داری است. اگر توماس وین نماد سرمایه‌داری باشد آرتور نیز نماد بیچارگی و فلاکت است که نتیجه سرمایه‌داری در دوران کنونی است. او می‌خواهد که این بی‌توجهی  وسرخوردگی پول‌داران را نسبت به خودش عقده‌گشایی کند. برای همین تصمیم می‌‌گیرد حالا که شعله خشم و ناراحتی بالا گرفته است خود به نقطه بلند آن برسد و حالا که به قول خودش هیچ چیز برای از دست دادن ندارد تصمیم می‌گیرد تا در شورشی که خودش به‌راه انداخته است داستان را به نقطه پایان برساند. زمانی که آرتور می‌بیند که موری (رابرت دنیرو) ویدئوی جوک او را در برنامه مسخره می‌کند سخت دلچرکین می‌شود و موری که اول برای او محبوب است به مرور در مقام یک شخصیت اخته و بی‌مصرف جا می‌گیرد که نسبت به وضعیت فعلی شهر گاتهام هیچ مسأله‌ای ندارد و صم و بکم فقط چرت و پرت می‌گوید و می‌خنداند. 

خوب، چه چیز از این بهتر؛ رسانه‌هایی که در خدمت سرمایه‌داری دارند بازی می‌کنند نیز باید مانند مردان و زنان سرمایه‌دار نابود شوند. جوکر داستان با دعوت به برنامه موری نقشه تبیین مشکلات موجود با ادبیاتی خشن و دردآمیز را می‌کشد و شرایط را طوری آماده می‌کند تا با قتل موری آتش را به انبار باروت شهر بکشاند. اوج فیلم آنجا است که همه آشوبگران شهر جوکر را به عنوان رهبر خود انتخاب می‌کند و این بیمار روانی فیلم با احساس وافر خود پوزیشن یک اوج‌گیری در رقص را می‌گیرد که با عشق و شور به علاقه‌مندان خود ابراز ارادات می‌کند و این در حالی است که آتش شرارت و خشونت دورتادور آنان را فراگرفته است.

جوکر البته در نقد خود سرمایه‌داری می‌توانست بهتر و قوی‌تر باشد. البته فیلم برای بیان آنچه که می‌خواهد بگوید تمام تلاشش را کرده و چیزی کم نگذاشته است. اما در نشان دادن ریشه سرمایه‌داری یعنی فساد سازمان یافته به عنوان اصلی‌ترین مشکل تمدن امروز قدرت لازم را ندارد. فیلم با ساختار دراماتیک خوبش تنها قهرمان شرور را در مقابل بدمن ضعیف و الکن فیلم قرار می‌دهد و به‌جای پرداخت بیشتر به وی برای ترسیم دقیق‌تر سرمایه‌داری و فساد او را در پس‌کوچه‌ای توسط فردی دیگر می‌کشد؛ ایکاش خود جوکر قاتل توماس وین بود تا زمانی که چشم در چشم بروس وین پسر توماس می‌شود، آینده بروس یعنی بتمن بهتر ریشه‌سازی شود. واقعا بتمن که در آینده در مقابل جوکر قرار می‌گیرد و خود فرزند سرمایه‌داری است لایق مقابله با اشرار است یا قهرمان ضدسرمایه‌داری که باید از میان مردم و از دل آنان باشد؟ اینجا است که باید گفت اگرچه جوکر قیامی علیه وضعیت موجود می‌کند و مردم را با خود همراه کرده است، اما تنها در سطح شورش‌های خیابانی و شرارت است و نه علیه کانون فساد، قدرت و سرمایه‌داری. بنابراین باید گفت که فیلم تا مرز ضدسرمایه‌داری رفته است ولی به آن ورود نکرده است. علاوه بر آنکه بتمن نیز در آینده‌ای نه چندان دور از قلب سرمایه‌داری ضد شورشیانی برمی‌خیزد که علیه وضعیت ساخته شده توسط سرمایه‌داری به خیابان‌ها ریخته‌اند.

مشکل اساسی ماجرای جوکر و گاتهام این است که قهرمان ماجرا یعنی بتمن باز فرزند سرمایه‌داری و زراندوزی است که فقط در پوسته تغییر کرده است و هنوز همان انسان پول‌دار شهر است. این شیوه قهرمان سازی برای امروز آمریکا و غرب بزرگ‌ترین خدمت به خود سرمایه‌داری است، زیرا قهرمان هیچ‌وقت از میان مردم برنمی‌خیزد بلکه از درون کاخ ثروتمندان به پا می‌خیزد و همین برای آرامش ابدی سردمداران و زراندوزان و سرمایه‌داران آمریکایی کافی است.


بتمن و جوکر در فیلم شوالیه تاریکی